تنها موزه اختصاصی انگلشناسی در خاورمیانه ثبت ملی شد
تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۰۹۰۲۷
به گزارش گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، موزه انگلشناسی دانشگاه تهران که بیش از ۶۰۰ گونه انگل در آن نگهداری میشود، اولین و تنها موزه اختصاصی انگلشناسی در خاورمیانه است. پژوهشگران و مسئولان راهاندازی این موزه با همکاری مشترک دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، سازمان دامپزشکی ایران و مؤسسه تحقیقات شیلات ایران از اواسط دهه ۸۰ شمسی با اهتمام نسبت به جمعآوری، شناسایی و نگهداری نمونههای انگلی بومی ایران از سراسر کشور، به سهم خود به شکلگیری و توسعه این موزه کمک کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جمعآوری، شناسایی، تشخیص، تعیین و نگهداری انگلهای کل کشور اعم از انسانی، دامی، حیات وحش و آبزیان، ایجاد پایگاه اطلاعاتی انگلهای ایران، تعیین تنوع و توزیع جغرافیایی انگلها در ایران، حمایت از مطالعات اپیدمیولوژیک و کنترل بیماریهای انگلی و حفظ منابع ژنتیکی انگلها برای استفاده در تحقیقات و آموزش از جمله اهداف موسسین این موزه است.
با گذشت حدود ۱۷ سال از موافقت اصولی تأسیس موزه ملی انگلشناسی ایران، ثبت این موزه در میراث فرهنگی به عنوان یک موزه ملی، اکنون در سال ۱۴۰۲ نهایی شده است؛ اتفاقی که آنقدر بزرگ بوده است تا بتواند چهرهای مانند دکتر سید محمدمهدی کیایی استاد بازنشسته گروه بهداشت و تغذیه دام و طیور دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران و تنها دانشمند حوزه دامپزشکی که دارنده نشان عالی دانش دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران را به همراه دیگر پیشکسوتان انگلشناسی به محل موزه بکشاند و در جمع شاگردان حاضر کند.
دکتر سید مهدی قمصری، رئیس دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران به نوعی میزبان اصلی همه اساتیدی است که برای این اتفاق فرخنده گرد هم آمده بودند. دکتر قمصری، این موزه را نه تنها برای آموزش دانشجویان و انجام تحقیقات حوزه دامپزشکی، بلکه برای بخشهای مختلف جامعه نیز مفید و کمککننده دانست و گفت: مشکلات بیماریهای انگلی دام از جنبه اقتصادی، بهداشت عمومی و بیماری مشترک انسان و دام و همچنین در حوزه حیات وحش دارای اهمیت بسیاری است؛ بنابراین انگلشناسی از جنبههای مختلف دارای اهمیت است و موزه انگلشناسی میتواند به نقش ما در کنترل و پیشگیری از بیماریها کمک کند.
صدیقه نبیان، استاد گروه انگلشناسی دانشگاه تهران و هیأت علمی برتر سال ۱۴۰۱ در همکاری با جامعه و صنعت و پژوهشگر برگزیده وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سال ۱۴۰۱ نیز با ارائه گزارشی درباره سابقه تاریخی آمادهسازی موزه انگلشناسی، گفت: اقدامات اولیه برای راهاندازی موزه انگلشناسی از سال ۱۳۸۵ آغاز شد و جمعآوری نمونهها به تدریج صورت گرفت. در سال ۱۴۰۲ شمسی، مجوز ثبت موزه انگلشناسی به عنوان موزه ملی در میراث فرهنگی صادر شده است و این به عنوان یک نقطه عطف در طول دوران شکلگیری و فعالیت موزه انگلشناسی محسوب میشود.
نبیان با اشاره به اهمیت موزهها برای پژوهشگران و دانشپژوهان، گفت: نقش موزهها در مسئولیتپذیری اجتماعی محیطهای مختلف و به خصوص دانشگاهها بسیار حیاتی است. یکی از مهمترین فعالیتهای این موزه در چند سال اخیر برقراری ارتباط با معلمین مدارس و بازدیدهای دانشآموزی از این موزه بوده است.
استاد گروه انگلشناسی دانشگاه تهران، جمعآوری نمونههای مختلف از سراسر کشور ایران که در ارتباط با انگلهای مختلف کرمی، تک یاختهای و انواع بندپایان و نقشی که این گنجینه در فعالیتهای آموزشی و پژوهشی دارد را یکی از اهداف گسترش این موزه برشمرد و افزود: مهمترین تأثیر و اهمیت این موزه این است که ما تدابیر لازم را برای کنترل و پیشگیری از بیماریهای انگلی در داخل خواهیم داشت. اهمیت دیگر این موزه، تهیه بانک اطلاعاتی بسیار قوی از انگلها است چراکه این موزه، اولین و تنها موزه انگلشناسی تخصصی در خاورمیانه است.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه تهران، سید حسین حسینی، رئیس موزه انگلشناسی دانشگاه تهران با ارائه گزارشی از روند راهاندازی و جمعآوری نمونهها برای موزه، به جایگاه موزهها در توسعه علمی کشورها نیز اشاره کرد و گفت: دانشگاهها به عنوان مرجعیت علمی و اجتماعی کشور از اهمیت بالایی در توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برخوردار هستند.
همچنین موزههای علمی در سطح جهان بویژه در دو قرن اخیر جایگاه ویژهای را در توسعه علمی، اجتماعی و فرهنگی به خود اختصاص دادهاند. در این میان، موزههای با موضوع مسائل زیستی از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار هستند. همین که از ۵۰ بیماری انگلی در انسان، ۴۰ بیماری مشترک بین انسان و حیوان است؛ اهمیت راهاندازی موزه انگلشناسی را دوچندان نشان میدهد.
حسینی با اشاره به جمعآوری تدریجی نمونههای نگهداریشده در موزه انگلشناسی، این کار را بسیار طاقتفرسا توصیف کرد و گفت: بیش از ۶۰۰ گونه انگل از حیوانات مختلف اهلی و وحشی و بالغ بر ۷ هزار ویال نمونه که هر کدام دارای صدها نمونه است، در این موزه نگهداری میشود.
وی به ثبت این موزه در وزارت میراث فرهنگی و ثبت در فهرست موزههای استان تهران اشاره کرد و گفت: خوشبختانه در اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ پروانه تأسیس این موزه از طرف وزارت میراث فرهنگی صادر شده است. با ثبت ملی و ثبت جهانی موزه انگلشناسی، مسئولیت ما در قبال موزه مضاعف شده است، بنابراین لازم است چشمانداز و برنامه مناسبی را برای آینده موزه تدوین کنیم.
توسعه جمعآوری نمونهها از موضوعاتی بود که دکتر حسینی بر آن تاکید کرد و گفت: ایران کشوری با تنوع اکولوژیکی بالا است بنابراین باید به فکر توسعه فضای فیزیکی موزه انگلشناسی و گسترش عملیات جمعآوری نمونهها از سراسر کشور باشیم.
رئیس موزه انگلشناسی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران همچنین ارتقای جایگاه این موزه به عنوان یک مرکز بینالمللی را خواستار شد و بر استفاده از شیوههای نوین موزهداری در زمینه ارائه آثار و نگهداری آن تاکید کرد.
دکتر پرویز شایان، رئیس مرکز تحقیقات کنه و و بیماریهای منتقله از آن نیز در این مراسم در سخنانی با اشاره به اهمیت این مرکز تحقیقاتی گفت: این مرکز از دو دیدگاه پدافندی و استراتژیک در حوزه سلامت عمومی کشور بسیار مهم و حیاتی است.
وی با اشاره به بیماریزایی بالای کنهها، افزود: از دید پدافندی، شناسایی کنه و تعیین شناسنامه کنه بسیار مهم است و باید کنه را نه از لحاظ ریختشناسی بلکه به لحاظ ژنتیکی مشخص کنیم تا در زمان وقوع مشکل بتوانیم منشأ را شناسایی کنیم و این از نظر امنیتی بسیار مهم است.
دیگر سخنران این مراسم، دکتر محمدرضا کارگر، مشاور وزیر میراث فرهنگی و گردشگری و مدیرکل اسبق موزهها و اموال منقول تاریخی وزارت میراث فرهنگی، موزهها را هم عامل توسعه و هم محصول توسعه دانست و گشایش موزه انگلشناسی دانشکده دامپزشکی را نقطه عطفی برای این دانشکده برشمرد و گفت: امروز ما نمیتوانیم توسعه جهانی و توسعه هر مرکزی را بدون حضور موزه تصور کنیم.
وی با تاکید بر نقش آموزشی موزهها، گفت: آموزش بدون موزه امکانپذیر نیست. اگر نقش آموزشی را از موزهها بگیریم، موزهها صرفاً به مخزن نگهداری آثار تبدیل میشوند؛ ولی موزه به ما میگوید که ما چگونه میتوانیم یک آموزش ملموس داشته باشیم. توسعه بدون موزه امکانپذیر نیست و پایداری فرهنگی، پایداری آموزشی و علمی و آنچه که منجر به زیست بهتر میشود، بدون حضور موزهها امکانپذیر نیست.
دکتر حمیدرضا نمازی، رئیس موزه ملی تاریخ علوم پزشکی نیز در این مراسم با اشاره به راهاندازی موزه انگلشناسی دانشکده دامپزشکی، گفت: موزهها فقط برای جمعآوری یک مجموعه نیست، بلکه موزهها میتوانند فضای امید را برای علاقهمندان و مراجعهکنندگان خود بسازند. وی با تاکید بر رویکرد تاریخنگاری برای آینده، افزود: تاریخ نه فقط برای حفظ گذشته بلکه برای آیندهنگاری و آیندهپژوهشی اهمیت دارد و آیندهنگاری بدون نگاه تاریخی معنایی به جز آمار ندارد.
دکتر نمازی خاطرنشان کرد: موزه نباید فقط در کنار هم گذاشتن چندین اشیا در یک مکان و محل باشد بلکه روایتگری خود موزه از خود اشیا مهمتر است و موزه باید روایتگری داشته باشد. جا دارد به بهانه موزه انگلشناسی، تاریخ دامپزشکی نیز در این دانشکده ارائه شود چراکه تاریخ علم است که موزه را نگه میدارد.
رئیس موزه ملی تاریخ علوم پزشکی در پایان تاکید کرد: امکانات موزه انگلشناسی در اختیار تمام دانشکدههای دامپزشکی، پزشکی و دیگر مراکز آموزشی مرتبط در کشور قرار گیرد تا این دانشکدهها در قالب یک شبکه بتوانند از امکانات و فرصتهای آموزشی این موزه استفاده کنند.
انتهای پیام/
منبع: آنا
کلیدواژه: دانشگاه تهران انگل شناسی اعضای هیات علمی دانشکده دامپزشکی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران انگل شناسی دانشگاه تهران جمع آوری نمونه ها موزه انگل شناسی میراث فرهنگی راه اندازی رئیس موزه بیماری ها موزه ملی موزه ها انگل ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۰۹۰۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خاورمیانه 2050 چه شکلی است؟/ 3 سناریو با فرض جنگ سرد آمریکا و چین
خاورمیانه و شمال آفریقا به احتمال زیاد یکی از مکانهایی هستند که ممکن است میزبان یک جنگ سرد جدید بین واشنگتن و پکن باشد. با این حمه سناریوهای مختلفی برای این منطقه تا سال 2050 پیشبینی شده که از انزوای کامل یکی از دوابر قدرت و همکاری متوازن را در بر میگیرد.
به گزارش عصرایران به نقل از موسسه خاورمیانه، بارین کایا اوغلو (Barın Kayaoğlu)، دانشیار تاریخ جهان در دانشگاه آمریکایی سلیمانیه عراق و استیون کنی (Steven Kenney) مدیر ابتکار آیندهنگری استراتژیک موسسه خاورمیانه (Middle East Institute) در شهر واشنگتن دی سی در یادداشت مشترکی به تحلیل و آینده روابط آمریکا و چین در منطقه خاورمیانه و سناریوهای آن در سال 2050 پرداختند که در ادامه آن را میخوانید.
تنشها بین ایالات متحده و چین در حال گسترش و فراتر از منطقه آسیا و اقیانوسیه است. خاورمیانه و شمال آفریقا به احتمال زیاد یکی از مکانهایی هستند که ممکن است میزبان یک جنگ سرد جدید بین واشنگتن و پکن باشد.
میتوانیم تصور کنیم دیدگاههای جهانی واشنگتن و پکن و توانایی آنها در اعمال قدرت (نرم و سخت) چگونه میتواند بر روابط آینده آنها با منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا تأثیر بگذارد. نحوه برخورد کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا با یکدیگر و نقشی که در تحولات نوظهور حوزه انرژی و اقتصاد جهانی ایفا میکنند، میتواند بر نحوه تعامل این دو ابرقدرت با منطقه تأثیر بگذارد که به همان اندازه روابط ابرقدرتها با یکدیگر میتواند جالب باشد.
سه عامل شکل دهنده آینده خاورمیانه
در سمت منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA)، در معادلات منطقهای، سه بعد مهم احتمالاً نقش آنها را در رقابت آینده ایالات متحده و چین در منطقه شکل خواهد داد.
1. سیاست درون منطقهای: اولین مورد، نحوه ارتباط کشورهای منطقه با یکدیگر است: با یکپارچگی اقتصادی و سیاسی عملکردی و عملی، یا ناکارآمدی و بی ثباتی پایدار. قبل از جنگ فعلی در غزه در روند کاهش تنش، ثبات و یکپارچگی وجود داشت. هر زمان که ممکن است آن شتاب (در مورد کاهش تنشها) دوباره به دست آید، تحت مسیر "عملکردی و عملی" (Functional and Practical)، میتوانیم تصور کنیم که کشورهای MENA به روشهای جدیدی به توصیههای سازمانهای بیندولتی فرامنطقهای نگاه میکنند.
این منطقه میتواند سیاستها و مکانیسمهایی را بررسی کند که از مزایای عملی کشورهای عضو بلوکهای منطقهای دیگر مانند اتحادیه اروپا و انجمن کشورهای جنوب شرق آسیا (ASEAN) تقلید کند. چنین ایدههایی میتواند ابتدا موانع تجاری را کاهش دهد، سپس روابط اقتصادی و تجاری نزدیکتر را در سراسر منطقه تقویت کند.
مسیر کارکردی و عملی نشان دهنده یک MENA خواهد بود که مجهز به فرآیندهای تصمیم گیری مشورتی برای اقدام با سازمانها است و منافع خود را بر رقابت ایالات متحده و چین مقدم می دارد.
دولتهای خاورمیانه و شمال آفریقا به حمایت از گروههای مسلح مختلف در جنگهای نیابتی ادامه میدهند و از آن محیط برای نادیده گرفتن حقوق بشر استفاده و بازیگران خارجی را قادر میسازند از این ناکارآمدی سوء استفاده کنند.
2.اهرمهای اقتصاد آینده: منابع سوخت فسیلی بحرین، ایران، عراق، کویت، لیبی، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی (این باشگاه غنی از انرژی ممکن است به زودی شامل مصر و اسرائیل شود) احتمالاً منابع اصلی اهرم MENA در برابر واشنگتن و پکن - حداقل برای چند دهه آینده - باقی خواهد ماند. با توجه به تمایل دو ابرقدرت برای تامین نفت و گاز منطقه برای خود و متحدانشان، شرکت های آمریکایی و چینی در بازارهای منطقه ای قدرت خواهند داشت.
اما MENA آماده است تا بر صحنه جهانی آینده تأثیر بگذارد و با استفاده از انرژی و قدرت مالی خود به طرق مختلف در آینده، نماینده خود در رقابت ایالات متحده و چین بر سر منطقه باشد.
با روی آوردن جهان به انرژی های تجدیدپذیر، دولت های نفتی خاورمیانه و شمال آفریقا به طور همزمان تنوع اقتصادی را در بخش های فناوری افزایش داده و در عین حال از ثروت خود برای تامین مالی پروژههای انرژی سازگار با آب و هوا و اقتصاد سبز در منطقه خود و در سراسر جهان استفاده میکنند. مرز جدید برای کشورهای دارای منابع و سرمایه منطقه، پرورش نوآوری و تشکیل قطبهایی در علم/تکنولوژی/ایدهها برای اقتصاد پسا کربنی است که بشریت قصد دارد در قرن بیست و یکم بسازد.
علاوه بر این، در نهایت کاهش هیدروکربنها و افزایش انرژی سبز، شبکههای لجستیکی/حمل و نقل/انرژی جدید در منطقه تکثیر شده و احتمالاً اهمیت ژئوپلیتیکی و تجاری آن را بیشتر خواهند کرد.
منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، از طریق مسیرهای قدیمی مانند کانال سوئز و یا مسیرهای جدید و پیشنهادی مانند مسیر حمل و نقل بین المللی ترانس خزر، کریدور هند-خاورمیانه و جاده توسعه ترکیه-عراق-امارات-قطری، قرار است مرکز شبکههای تجارت جهانی باشد. بسیاری از بنادر و فرودگاههای منطقه نیز نقش گستردهای در روابط بینالمللی ایفا خواهند کرد.
3.عقاب و اژدها وارد بازار میشوند یا دست و پا میزنند؟: وقتی دونالد ترامپ در سال 2017 رئیس جمهور شد، خردمندی تجارت بین المللی را زیر سوال برد و در عین حال ایالات متحده را در مسیر تقابل بیشتر با چین قرار داد که در سطح جهانی، شامل MENA هم بود. البته چین در اواخر دهه 2010 با قدرت بیشتری وارد این منطقه شده بود و میانجیگری موفق پکن بین ایران و عربستان سعودی برای از سرگیری روابط دیپلماتیک در سال 2023 بسیاری را غافلگیر کرد، اما این آخرین مورد از یک سری پیشرفت های چین در منطقه بود.
در عین حال، مسائل نامرتبط به طور فزایندهای توانایی هر دو کشور (آمریکا و چین) را برای رقابت آن هم آنطور که ترجیح میدهند پیچیده کرده است. برخی از تحلیلگران استدلال کردند که تنگناهای جمعیتی و مشکلات اقتصادی در چین، از رقابت با ایالات متحده و غرب حتی قبل از شروع جنگ سرد جدید جلوگیری میکند. در مورد ایالات متحده، مسائل اقتصادی و سیاست داخلی که طرز فزایندهای قطبی شده و اثرات ادامهدار آن، محدودیتهایی هستند که ایالات متحده دارد.
یک عامل مهم جدید این است که کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا در چند سال اخیر تا چه اندازه قصد خود را برای ایجاد مسیری نشان دادهاند که متعلق به هیچ یک از ابرقدرتها نیست و تا حدی به این است دلیل که آنها ضعفهای واشنگتن و پکن را میبینند. نمونه های زیادی وجود دارد: تصمیم ایران و عربستان سعودی به همراه امارات متحده عربی، مصر و اتیوپی برای پیوستن به گروه کشورهای بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) در آگوست 2023 تنها یکی از این موارد است. بسیاری این پرسش را مطرح کردهاند که آیا بریکس و MENA با وجود انکار دور شدن از غرب، شروع به تشکیل یک بلوک ضدغربی کردهاند یا خیر؟
اگر کشورهای آنجا مسیر کارکردی و عملیتری را در روابط درون منطقهای انتخاب کنند و در حالی که ابرقدرتها با چالشهای داخلی دست و پنجه نرم میکنند، به سمت انتقال انرژی سبز/اقتصاد متمایل شوند، رقابت آمریکا و چین در MENA در آینده چگونه خواهد بود؟
سناریوی اول: ایالات متحده قوی، چین ضعیف تر
ایالات متحده پس از انتخابات 2032 در داخل کشور ثبات یافته است. از طریق ترکیبی از حمایت گرایی اقتصادی در برابر دشمنان، باز بودن برای تجارت با متحدان، دستیابی به حقوق و مهارتهای کارگری، و کاهش تنشهای اجتماعی، آمریکا تجدید حیاتی را تجربه کرد که یادآور دهههای 1980 و 1990 در داخل و خارج از کشور بود.
واشنگتن راههای هوشمندانهتری نسبت به «چکمههای روی زمین» (کنایه از حکومتهای دیکتاتوری و نظامی) در MENA پیدا کرد. دولتهای متوالی ایالات متحده فشارها و مشوقهای متقابلی را برای همپیمانان ایجاد کردند تا به آنها کمک کنند تا اختلافات طولانیمدت خود را از طریق اقدامات اعتمادساز حل کنند.
واشنگتن متعهد میتواند از نهادهایی حمایت کند که همکاری منطقهای را تشویق میکنند. با این حمایتها، بسیاری از کشورهای MENA که دوست ایالات متحده هستند، موانع تجاری خود را کاهش و در پروژه های انرژی متعارف و تجدیدپذیر (با ایالات متحده) همکاری کردند. این امر باعث شد که در طول زمان حمایت به طور فزایندهای به یک خیابان دو طرفه تبدیل شود، زیرا قدرتهای نوظهور بخش فناوری MENA سهم فزایندهای از بازارهای رو به رشد در ایالات متحده را برای محصولات و پروژههای اقتصاد سبز تامین خواهند کرد.
چین با این حال بیکار ننشست. این کشور به سرمایه گذاری در ایران و کشورهای عرب خلیج فارس برای امنیت انرژی ادامه داد و در عین حال به آنها سلاح می فروخت. با این حال، پکن نتوانست پتانسیل ادعایی خود را همانطور که در اوایل قرن بیست و یکم پیش بینی شده بود، تحقق بخشد. چین نفوذ خود را بر ایران (و سوریه و عراق) از طرق دیگر افزایش داد و جمهوری اسلامی به یک پایگاه اصلی ژئوپلیتیکی برای جمهوری خلق چین تبدیل شد. با این حال، تلاش های چین برای سود بردن از تنشهای ژئوپلیتیکی و جناحی باقی مانده در منطقه به هزینه ایالات متحده نتایج محدودی به همراه داشت.
بخشی از مشکل مربوط به ظرفیت محدود پکن برای پاسخگویی به نیازهای منطقه است. پروژههای ابتکاری یک کمربند و جاده (BRI) فاقد سود بوده یا قادر به کاهش مشکلات زیرساختی کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نبودند. بنابراین، رهبران در پایتختهای MENA توجه بیشتری به گزینههای آمریکایی و اروپایی خود کردند و از قابلیتهای فنی خود برای ساختن خود استفاده کردند. تنگناهای جمعیتی و اقتصادی چین، همراه با مشکلات ژئوپلیتیکی در خارج از کشور نزدیک، مانع تعامل معنادار با منطقه MENA شد.
سناریوی دوم: ایالات متحده منزوی و چین قوی
برخلاف سناریوی اول، صحنه داخلی آمریکا هرگز آرام نمیشود و توانایی آن را برای نمایش قدرت مانند گذشته مختل میکند. مشکلات واشنگتن – سیاستهای پولی و مالی در سطح فدرال (یا فقدان سیاستهای درست)، ناتوانی در آموزش مجدد نیروی کار و سیاستهای مناقشه برانگیز در مورد نابرابریهای ثروت و درآمد، هویت، و "اول آمریکا" - نفوذ سیاسی ایالات متحده و برتری دلار آن را کاهش می دهد.
این ضعف نسبی ایالات متحده و عدم ثبات در سیاستهای دولتهای متوالی، باعث میشود کشورهای منطقه تجارت با پکن را ترجیح دهند. متحدان ایالات متحده مانند اسرائیل، ترکیه و مصر از نظر سیاسی و اقتصادی به غرب وابسته هستند، اگرچه آنها هم روابط خود را بین غرب و شرق متعادل می کنند.
یک MENA کارآمدتر، با تجارت درون منطقهای و سرمایهگذاری آن در انرژیهای تجدیدپذیر قابل صادرات و صنایع سبز درحال رشد، تعامل خود را با چین عمیقتر میکند زیرا پکن شروع به تغییر جهت با هدف سبز کردن اقتصاد خود میکند. تجارت این منطقه با پکن و منطقه وسیعتر آسیا و اقیانوسیه از سالهای 2010 تا 2030 دوبرابر شده است.
اواخر دهه 2040، و کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا با پیروی از چین در سازمان ملل و سازمان تجارت جهانی رای میدهند. این پویاییهای مثبت بر نگرانیهایی که پکن به اتحاد با ایران ادامه میدهد، غلبه کرد.
دوستی با پکن برای نخبگان سیاسی منطقه و همچنین شهروندان آن به ثمر نشسته است، اما در موقعیتی بسیار برابرتر از دهههای گذشته. یکی از نتایج آن، تقویت تجارت در منطقه و همچنین با چین و بقیه آسیا است. برخی کشورها از طرحهای یک کمربند، یک جاده تحت حمایت پکن برای ارتقای زیرساختهای فیزیکی خود استفاده میکنند، در حالی که نیروگاههای صنعتی منطقهای مانند ترکیه و مصر و اقتصادهای نوظهور در «صنعت سبز» مانند اردن، فلسطین و عراق توانایی بیشتری برای تولید کالاهایی با کیفیت بالا و برای رقابت با کالاهای چینی پیدا کردهاند.
سناریوی سوم: رقابت
در اینجا، ایالات متحده و چین هر دو طرحهای خود را در اواسط قرن بیست و یکم به دست آوردهاند. کشورهای MENA، با جمعیت تحصیلکرده و آموزش دیده بهتر، رشد تولید ناخالص داخلی، سرمایه گذاری در اقتصاد سبز و نفوذ بر تجارت جهانی، حمل و نقل و مسیرهای لجستیکی و در مجموع به عنوان یک همتای نزدیک در برابر این دو ابرقدرت ایستادهاند.
این امر ارتباط زیادی با تغییرات درون منطقهای داشته است. با کاهش وابستگی کشورهای صنعتی به نفت و گاز، کشورهای غنی از هیدروکربن در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا گزینههای خرید و حمل سودآوری را برای کشورهای در حال توسعه آسیا و آفریقا ارائه کردند و از درآمد حاصله برای سرمایهگذاری در فنآوریهای انرژی بادی و خورشیدی با کارایی بالا استفاده کردند.
روابط MENA با ایالات متحده و چین مبتنی بر ترکیبی سالم از همکاری و رقابت است. پیوند پول کشورهای خلیج (فارس) با غولهای مهندسی از آسیا، خاورمیانه و شمال آفریقا و آمریکای شمالی به ایجاد زیرساختهای انعطاف پذیر در کشورهای آسیب پذیر در برابر افزایش سطح آب دریاها و سایر خطرات ناشی از تغییرات آب و هوایی کمک کرد.
در همان زمان، ابوظبی، دوحه، دبی، استانبول، ریاض و تل آویو آمدند تا با مراکز مالی و فناوری چین و آمریکا در توسعه فناوریهایی که با تغییرات آب و هوایی مبارزه میکنند، رقابت کنند. این پویاییها عملاً هرگونه علاقه ماندگار ایالات متحده و چین را در جنگ سرد با یکدیگر در MENA کاهش داد.
در نهایت: نگاهی جدید به آمریکا و چین در خاورمیانه 2050
امروزه، با ادامه و بدتر شدن مشکلات خبرساز MENA، ایالات متحده و چین قادر به رقابت برای تأثیرگذاری بر دولتهای منطقه بر اساس اولویتهای خود هستند.
اگر ما - و مهمتر از آن، رهبران منطقه - برای تصور آیندهای که در آن کشورها اشکال جدید و جسورانه آژانسهایی را برای تنظیم مجدد پویاییهای سیاسی درون منطقهای و سرمایهگذاری در فناوری و اقتصادهای سبز آینده به کار میگیرند- وقت بگذاریم، میتوانیم آن را ببینیم. گامهایی که میتواند آیندههای مختلفی را ایجاد کند و رقابت واشنگتن و پکن را در این بخش از جهان کاهش دهد.